تقسیم بندی مشتریان اولین قدم برای شناخت واقعی مخاطب
هر آنچه برای بخش بندی یا تقسیم بندی مشتریان به آن نیاز دارید.
تقسیم بندی مشتریان اولین قدم برای شناخت واقعی مخاطب در ادامه سلسه مقالات آموزش بازاریابی این بار به سراغ تقسیمبندی مشتریان میریم پس با ما در دوره ساز همراه باشید. فرض کنید میخواید برای دوستاتون یه مهمونی ترتیب بدید. اگه ندونید کیا گیاهخوارن، کیا به یه سری مواد غذایی حساسیت دارن، یا اصلاً هر کدوم چه سلیقهای تو غذا دارن، احتمالاً نمیتونید یه منوی عالی برای همه تدارک ببینید، درسته؟ خب، تو دنیای کسبوکار هم دقیقاً همینه! اگه مشتریهاتون رو نشناسید و همه رو به یه چشم ببینید، نمیتونید محصولات، خدمات و پیامهای بازاریابیای ارائه بدید که واقعاً به دلشون بشینه.
اینجاست که پای تقسیمبندی مشتریان به میدون باز میشه. این روش، اولین قدم و سنگ بنای شناخت مخاطب به حساب میاد. به جای اینکه کل بازار رو یه توده بزرگ و یک شکل ببینیم، میایم و اونها رو بر اساس یه سری ویژگیهای مشترک و ساده، به گروههای کوچیکتر و قابل فهمتر تقسیم میکنیم. این کار کمک میکنه تا بفهمیم "مشتری من کیه؟" و چطور میتونیم بهتر نیازش رو برطرف کنیم پس با ما در دوره ساز همراهی کنید.
شاید فکر کنید "خب بابا، من یه محصول خوب دارم، هر کی بخواد میاد میخره دیگه، این قرتیبازیها چیه؟" اما صبر کنید! تقسیمبندی، حتی برای کسبوکارهای کوچیک و نوپا هم کلی فایده داره:
شناخت بهتر مشتریها: اولین و مهمترین فایدهاش اینه که یه دید کلی ولی خیلی مفید از اینکه مشتریهاتون کیا هستن و چه ویژگیهایی دارن بهتون میده.
پیامهای بازاریابی دقیقتر: وقتی بدونید با کی دارید حرف میزنید، میتونید پیامهاتون رو طوری تنظیم کنید که دقیقاً به درد همون گروه بخوره. اینجوری هم پولتون رو هدر ندادید، هم حرفتون بهتر شنیده میشه.
صرفهجویی در هزینهها و منابع: به جای اینکه بودجه بازاریابیتون رو برای همه جا و همه کس خرج کنید، میتونید روی گروههایی تمرکز کنید که احتمال خریدشون بیشتره. یعنی پول کمتر، نتیجه بهتر!
پیدا کردن جایگاه بهتر در بازار: با شناخت گروههای مختلف، میتونید بفهمید کدوم بخش از بازار رو بهتر میتونید هدف بگیرید و نیازهاش رو برآورده کنید.
سادهسازی تصمیمگیریها: وقتی مشتریها دستهبندی شده باشن، تصمیمگیری در مورد اینکه چه محصولی تولید کنید، چه قیمتی بذارید، یا از چه کانالی برای فروش استفاده کنید، خیلی راحتتر میشه.
پایهریزی برای استراتژیهای پیشرفتهتر: تقسیمبندی مقدماتی، مثل پیریزی یه ساختمون محکمه. اگه این مرحله رو درست انجام بدید، بعداً میتونید با خیال راحت سراغ روشهای تقسیمبندی پیشرفته مشتریان برید.
برای اینکه تقسیمبندی مشتریان ما (چه مقدماتی و چه پیشرفته) واقعاً به دردمون بخوره، باید چند تا ویژگی مهم داشته باشه. اینها رو بهشون میگن "اصول طلایی تقسیمبندی":
قابل اندازهگیری (Measurable): باید بتونیم اندازه، قدرت خرید و ویژگیهای هر بخش رو تا حد خوبی اندازه بگیریم. مثلاً چند نفر تو این گروه هستن؟ چقدر پول خرج میکنن؟
قابل دسترس (Accessible): باید بتونیم به اعضای هر بخش به طور موثر دسترسی پیدا کنیم و بهشون خدمات بدیم. اگه یه گروه رو شناسایی کنیم ولی هیچ راهی برای ارتباط باهاشون نداشته باشیم، فایده نداره.
قابل توجه / سودآور (Substantial): بخشهایی که انتخاب میکنیم باید به اندازه کافی بزرگ یا سودآور باشن که ارزش این رو داشته باشن که براشون برنامه جداگانهای بریزیم. یه گروه خیلی کوچیک با قدرت خرید کم، شاید ارزش تمرکز جداگونه رو نداشته باشه.
قابل تمایز (Differentiable): بخشهای مختلف باید از هم قابل تشخیص باشن و به روشهای بازاریابی مختلف، واکنشهای متفاوتی نشون بدن. اگه دو تا گروه به همه چی یه جور واکنش نشون میدن، شاید بهتر باشه تو یه گروه قرارشون بدیم.
حتی اگه داریم کارای مقدماتی انجام میدیم، حواسمون به این اصول باشه تا تقسیمبندیمون از همون اول، درست و حسابی باشه.
خب، حالا بریم سراغ روشهای ساده و کاربردی که برای شروع کار تقسیمبندی، حسابی به دردمون میخورن. اینها معمولاً پای ثابت اکثر تحلیلهای اولیه هستن:
یادتون باشه این روش به تنهایی کافی نیست و بهتره با روشهای دیگه ترکیب بشه.
ترکیب کردن چند تا متغیر دموگرافیک با هم (مثلاً "خانمهای جوان با درآمد متوسط ساکن شهرهای بزرگ") میتونه بخشهای دقیقتری بهتون بده.
این روش میتونه مکمل خیلی خوبی برای تقسیمبندی دموگرافیک باشه.
به این فکر کنید که چطور میتونید مشتریها رو از یه وضعیت به وضعیت بهتر منتقل کنید (مثلاً از کاربر بالقوه به کاربر جدید، یا از کاربر جدید به کاربر وفادار).
حالا که با روشهای تقسیمبندی مشتریان آشنا شدیم، چطور اینا رو تو عمل پیاده کنیم؟ نگران نباشید، یه راهنمای ساده براتون دارم:
هدفتون رو مشخص کنید: اول از خودتون بپرسید "اصلاً چرا میخوام مشتریهام رو تقسیمبندی کنم؟" آیا میخواید فروش رو بیشتر کنید؟ میخواید مشتریهای جدید جذب کنید؟ یا میخواید مشتریهای فعلی رو راضیتر نگه دارید؟ داشتن یه هدف روشن، راه رو براتون مشخص میکنه.
چه اطلاعاتی لازم دارید؟ بر اساس هدفتون و روشهایی که گفتیم، ببینید به چه اطلاعاتی از مشتریها نیاز دارید. آیا سن و جنسیت براتون مهمه؟ یا محل زندگیشون؟ یا اینکه چند وقت یه بار خرید میکنن؟
معیارهای اصلی تقسیمبندی رو انتخاب کنید: لازم نیست از همون اول همه روشها رو با هم قاطی کنید. با یکی دو تا معیار ساده شروع کنید. مثلاً اول بر اساس جغرافیا و بعدش بر اساس سن تقسیمبندی کنید.
مشتریهاتون رو گروهبندی کنید: حالا با استفاده از معیارهایی که انتخاب کردید، مشتریهاتون رو تو گروههای مختلف قرار بدید. میتونید این کار رو دستی تو یه فایل اکسل انجام بدید یا اگه سیستم CRM سادهای دارید، از اون کمک بگیرید.
برای هر گروه یه شناسنامه کوچیک درست کنید: برای هر بخشی که درست کردید، یه توضیح کوتاه بنویسید. مثلاً "جوانان ۱۸ تا ۲۵ ساله ساکن تهران که به دنبال محصولات مد روز و قیمت مناسب هستند." این بهتون کمک میکنه هر گروه رو بهتر بشناسید.
برای هر گروه یه برنامه کوچیک بریزید: حالا فکر کنید چطور میتونید با هر گروه به زبون خودش صحبت کنید. چه پیامی براشون جذابتره؟ از چه کانالی بهتر میشه بهشون دسترسی پیدا کرد؟
اول مشتریهاتو بشناس، بعد برو سراغ بقیه! این اولین و مهمترین قدمه.
حرفاتو هدفمند بزن! پیامهات دقیقتر میشن و بهتر به گوش مخاطب میرسن.
پولتو درست خرج کن! منابعت رو روی کسایی متمرکز میکنی که احتمال خریدشون بیشتره.
پایههای محکمی برای آینده میسازی! این کار زمینه رو برای استراتژیهای پیچیدهتر مثل تقسیمبندی پیشرفته مشتریان آماده میکنه.
میفهمی محصولت به درد کیا میخوره! بهت کمک میکنه تا بفهمی محصول یا خدماتت برای کدوم گروه از مشتریها جذابیت بیشتری داره.
ساده شروع کن، پیچیدهاش نکن! لازم نیست از همون اول دنبال دقیقترین و جزئیترین تقسیمبندی باشی. با چند تا گروه بزرگ و واضح شروع کن.
از دادههایی که دم دستته استفاده کن! ببین همین الان چه اطلاعاتی از مشتریهات داری (مثلاً از فاکتورهای فروش، فرمهای تماس، یا حتی صحبتهای روزمره باهاشون).
چند تا روش رو با هم ترکیب کن! مثلاً ترکیب اطلاعات دموگرافیک با رفتارهای ساده خرید میتونه دید خیلی بهتری بهت بده.
فقط تقسیمبندی نکن، ازش استفاده کن! هدف اینه که بر اساس این گروهها، تصمیمهای بهتری بگیری و کارهای متفاوتی انجام بدی.
هر از گاهی یه نگاهی بهش بنداز! حتی تقسیمبندیهای ساده هم ممکنه بعد از یه مدت نیاز به بازنگری و آپدیت داشته باشن. مشتریها و بازار تغییر میکنن.
دنبال "چرا"ی تفاوتها باش! سعی کن بفهمی چرا این گروهها با هم فرق دارن. این درک عمیقتر، خیلی بهت کمک میکنه.
رفقا، تقسیمبندی مشتریان مثل یاد گرفتن حروف الفبا قبل از نوشتن یه رمانه. شاید ساده به نظر بیاد، ولی بدون اون نمیتونید داستان موفقیت کسبوکارتون رو بنویسید. پس از همین امروز شروع کنید، مشتریهاتون رو بهتر بشناسید و ببینید چطور میتونید با هر گروهشون، یه رابطه دوستانه و پایدار بسازید. مطمئن باشید نتیجهاش رو خیلی زود تو کسبوکارتون میبینید!
تقسیم بندی مشتریان اولین قدم برای شناخت واقعی مخاطب
مقاله قبلی :
تقسیم بندی پیشرفته مشتریان: کلید طلایی بازاریابی مدرن
: مقاله بعدی
آموزش تحلیل بازار در بازاریابی :تحلیل بازار چیست؟