DeepSeek: انقلاب هوش مصنوعی دیپ سیک و درسهای آن برای کسبوکار شما
چگونه استارتاپ چینی DeepSeek (دیپ سیک) با نوآوری در استفاده از منابع، صنعت هوش مصنوعی را دگرگون کرد؟
DeepSeek (دیپ سیک) یک استارتاپ چینی پیشگام در حوزه هوش مصنوعی است که با به کارگیری رویکردی کاملاً نوآورانه توانست صنعت فناوری را به لرزه درآورد. برخلاف باور رایج مبنی بر اینکه ساخت یک مدل هوش مصنوعی قدرتمند نیازمند سرمایهگذاریهای هنگفت و سالها توسعه است، DeepSeek (دیپ سیک) با استفاده از دادههای مصنوعی و الگوریتمهای خلاقانه، مدلی کوچک، کارآمد و بسیار مقرون به صرفه ارائه کرد. این رویکرد منحصر به فرد، شرکت را در صدر اپاستورها قرار داد و به عنوان یک زنگ بیدارباش برای شرکتهای هوش مصنوعی غربی تلقی شد. DeepSeek (دیپ سیک) با استخراج دانش موجود از مدلهای پیشین و بهرهگیری از تجربیات عملی در صنعت، مرزهای جدیدی را در توسعه فناوریهای هوش مصنوعی رقم زد. این موفقیت نشان میدهد که موفقیت در دنیای فناوری تنها به منابع مالی و سختافزار پیشرفته محدود نمیشود؛ بلکه خلاقیت، نوآوری و استفاده هوشمندانه از منابع موجود، عامل تعیینکنندهای در ایجاد ارزش افزوده است. به کمک استراتژیهای ابتکاری، DeepSeek (دیپ سیک) توانست هزینهها را به طرز چشمگیری کاهش دهد و در زمان کوتاهی به دستاوردهای بزرگی دست یابد. رویکرد این استارتاپ الهامبخش شرکتهای فعال در حوزه فناوری به شمار میآید و نشان میدهد که چگونه میتوان با تحول در شیوه استفاده از منابع، محدودیتهای موجود را به فرصت تبدیل کرد.
منابع یکی از موانع اصلی برای بسیاری از سازمانها هستند—نه تنها در شرکتهای کوچک و استارتاپهای مستقل، بلکه در شرکتهای بزرگ که رقابت برای جذب سرمایه و استعداد به همان اندازه دشوار است. در مقابل، ابتکاری بودن به منابعی که یک شرکت در اختیار دارد محدود نمیشود؛ بلکه مربوط به توانایی استفاده خلاقانه از مجموعه گستردهای از دانش، تخصص، منابع و قابلیتها در سراسر جهان است، حتی بدون داشتن آنها. ابتکاری بودن به شما اجازه میدهد تا بسیار بیشتر از آنچه تنها با استفاده از منابع و تواناییهای خود میتوانستید به دست آورید، دست یابید—و این کار را با هزینه کمتر، سرمایه کمتر، و اغلب با تخصص و سرعت بیشتری نسبت به حالت انحصاری خودتان انجام دهید.
در ژانویه، استارتاپ چینی DeepSeek دنیای هوش مصنوعی، سهام فناوری و وال استریت را به لرزه درآورد زمانی که مدلی متنباز ارائه کرد که نسبت به محصولات شرکتهای پیشرو در ایالات متحده کوچکتر، کارآمدتر و از نظر هزینه ساخت بهطور قابلتوجهی ارزانتر بود. DeepSeek (دیپ سیک) به سرعت صدر جدول اپاستورها را از آن خود کرد و این لحظه به عنوان زنگ بیدارباشی برای شرکتهای هوش مصنوعی غربی اعلام شد.
در حالی که صنعت فناوری با پیامدهای DeepSeek (دیپ سیک) دست و پنجه نرم میکند، هیجان موجود ممکن است نکات عمیقتر و گستردهتر آن در خصوص درسهایی که برای شرکتها و صنایع به همراه دارد را تحتالشعاع قرار دهد. منبع اصلی این داستان نه منابع، بلکه ابتکاری بودن است.
منابع همان چیزی هستند که اکثر شرکتها بهطور داخلی برای آن مبارزه میکنند. به همین دلیل است که شرکت هایی مانند DeepSeek (دیپ سیک) سرمایهگذاران و بازارهای سرمایه را به خود جذب میکنند. و دقیقا به خاطر همین موضوع است که فرآیند بودجهبندی بر آن متمرکز است. منابع میتوانند مالی، فیزیکی، انسانی یا مالکیت فکری باشند. این منابع برای شرکت ها من جمله DeepSeek (دیپ سیک) همه چیزهایی هستند که در بخش داراییهای ترازنامه شرکت یافت میشوند.
در مقابل، ابتکاری بودن به منابعی که یک شرکت در اختیار دارد محدود نمیشود؛ بلکه به توانایی استفاده خلاقانه از مجموعهای از دانش، تخصص، منابع و قابلیتهای موجود در سراسر جهان حتی بدون مالکیت آنها مربوط است. ابتکاری بودن به شما اجازه میدهد تا بسیار فراتر از آنچه تنها با استفاده از منابع و تواناییهای خود میتوانید انجام دهید، دست یابید—و این کار را با هزینه کمتر، سرمایه کمتر و اغلب با تخصص و سرعت بیشتری نسبت به حالت انحصاری خودتان انجام دهید.
در حوزه هوش مصنوعی، در حالی که صنعت به سرمایهگذاری صدها میلیارد دلار نیاز تاکید میکرد، گزارش شده است که DeepSeek از بهترین تراشههای GPU استفاده نکرد. این شرکت ده سال و میلیاردها دلار برای توسعه صرف نکرده است. و همچنین بر روی پیشرفتهترین سختافزار تکیه نکرده است. DeepSeek با هزینه و زمانی کسری از آنچه سرمایهگذاران به عنوان نیاز برای ساخت یک مدل هوش مصنوعی قدرتمند مطرح کرده بودند، توسعه یافت.
اما چگونه DeepSeek (دیپ سیک) به این موفقیت رسید؟
DeepSeek (دیپ سیک) به جای تمرکز بر افزایش صرفهجوییهای فیزیکی و مقیاسپذیری از نوع زورگویی، به خلاقیت اولویت داد. این شرکت دریافت که میتواند هزینههای مربوط به سختافزار پیشرفته هوش مصنوعی را با بهرهگیری از دادههای مصنوعی و الگوریتمهای خلاقانه کاهش دهد و دانش موجود در مدلهای هوش مصنوعی را استخراج کند، به جای اینکه همه چیز را از صفر شروع کند.
با این حال، منابع معیاری هستند که اکثر شرکتها برای پیشبرد اهداف خود بر آن تکیه میکنند. و هرچه رقابت شدیدتر یا صنعتی «داغ»تر باشد—مثلاً در یک اقیانوس سرخ خونین یا در حوزه هوش مصنوعی با رشد سریع—فریاد برای تأمین منابع بیشتر و بیشتر به گوش میرسد. تعداد بسیار کمتری شرکت، به جای تأکید بر منابع، بر اهمیت ابتکاری بودن و راههای دستیابی به آن تمرکز میکنند. و این موضوع یک فرصت از دست رفته بزرگ محسوب میشود.
تحقیقات ما طی دهههای گذشته در خصوص استراتژی اقیانوس آبی و پس از اخلال، نقش محوری ابتکاری بودن را در افزایش ارزش و کاهش هزینهها در تحقق فرصتها به اثبات رسانده است. ابتکاری بودن به شرکتها امکان میدهد تا—اغلب به سرعت—یک بازی برنده با استفاده از خلاقیت و زیرکی برای بازار و برای خودشان ایجاد کنند،
تصور کنید اگر به جای تمرکز بر منابع، شرکتها بر ابتکاری بودن تمرکز بیشتری میکردند. چگونه تمرکز بر ابتکاری بودن میتوانست ارزش ارائهشده توسط یک شرکت را افزایش داده و هزینههای مدل کسب و کار آن را کاهش دهد؟
در اینجا چهار راهی که شرکتهای اقیانوس آبی به طور منظم از آن برای بهرهبرداری از ابتکاری بودن استفاده میکنند تا فرصتها را به ثمر برسانند، مورد بررسی قرار میگیرد—راههایی که شرکت هایی مانند DeepSeek (دیپ سیک) از آن بهره میبرند و شما نیز میتوانید از آنها بهره ببرید.
هیچگاه انجام تحقیقات، برای یافتن پاسخ یا توسعه توانمندیها به این سادگی نبوده است. شما میتوانید بدون هیچ هزینهای از پادکستها برای یادگیری تکنیکهای فروش، از یوتیوب برای آشنایی با چاپ سهبعدی در تولید انبوه، از Khan Academy برای یادگیری برنامهنویسی، یا از مهارتهایی مانند طراحی، تأمین، امور مالی، بستهبندی یا مالیات استفاده کنید. دنیایی از دانش و آموزش رایگان برای هر کسی فراهم است—اگرچه اکثر افراد و سازمانها از آن بهره نمیبرند. با پیشرفتهای OpenAI، دانش آنلاین بیش از پیش غنی و آماده بهرهبرداری است، و این با هزینهای اندک یا بدون هزینه میسر میشود.
شرکت Not Impossible Labs با عزم و ارادهای بینظیر، درصدد ایجاد فرصتی نوین برای ناشنوایان بود تا همانند افراد دارای شنوایی، از موسیقی زنده لذت ببرند. این پروژه با عنوان «Music: Not Impossible» معرفی شد. نه میک ایبلینگ، رئیس Not Impossible Labs، و نه دنیل بلکِر که هدایت پروژه بر عهده او بود، تخصص لازم برای تحقق این هدف را در اختیار نداشتند. آنها نه دانشمند، نه متخصص مغز و نه متخصص و فارغ التحصیل صداشناسی بودند؛ اما با جستجوی دقیق در اینترنت، مطالعات علمی مرتبط با ارتعاش و عملکرد شنوایی گوش را مورد بررسی قرار دادند. آنها دریافتهاند که دریافت ارتعاشات تنها به عهده گوشها نیست؛ بلکه مغز نیز نقش حیاتی در این فرآیند دارد، چرا که ارتعاشات از طریق گوش دریافت شده و به مغز انتقال مییابند. این کشف، همراه با یافتههای دیگر، آنها را به این نتیجه رساند که اگرچه ناشنوایان قادر به دریافت ارتعاشات از طریق گوشهایشان نیستند، اما میتوانند این سیگنالها را از طریق پوست به مغز منتقل کنند تا تجربهای مشابه موسیقی به آنها ارائه شود. با بهرهگیری از این دانش، فناوری پوشیدنی لازم برای تحقق پروژه «Music: Not Impossible» طراحی و اجرا گردید.
به لطف ابتکاری بودن، ایبلینگ و بلکِر توانستند—عملاً بدون صرف هزینههای اضافی—بهترین دانش موجود را به کار گیرند تا پروژه «Music: Not Impossible» را به واقعیت تبدیل کرده و بر موانع فنی موجود غلبه کنند. دقیقا کاری که شرکت های پیشرویی همانند DeepSeek (دیپ سیک) همه روزه در سراسر دنیا مشغول به انجام آن هستند.
از خود بپرسید: برای تحقق مدل کسبوکار و فرصت خود چه دانشی نیاز دارید؟ یک لیست تهیه کنید و شروع به جستجو در اینترنت یا بهرهگیری از هوش مصنوعی نمایید. ابتدا با تعیین پارامترهای کلی دامنه دانش خود را گسترش دهید، سپس به تدریج جستجوی خود را بر اساس جزئیات مورد نیاز و شناسایی بازیگران کلیدی که ممکن است تخصص لازم را داشته باشند، محدود کنید.
ابتکاری بودن اغلب از شناسایی و استفاده از منابع، استعدادها، تخصص و قابلیتهای خارج از سازمان شما ناشی میشود. به عنوان مثال، زمانی که جیم مککلوی و جک دورسی تصمیم گرفتند بازار پرداختهای کارت اعتباری برای کسبوکارهای کوچک و افراد را ایجاد کنند، ایدهی Reader اسکوار به ذهنشان رسید—یک دستگاه کوچک و بینیاز که مردم بتوانند در هر مکانی برای انجام تراکنشهای کارت اعتباری از آن استفاده کنند. تنها مشکل این بود که چگونه پرداختها را پردازش کرده و به شرکتهای کارت اعتباری انتقال دهند؟
به جای تکیه بر منابع داخلی، مککلوی به دنبال بهرهبرداری از منابع خارجی گشت. او مشاهده کرد که آیفون میتواند نقش روزنامه، تلویزیون، دوربین، نقشه، آلبوم عکس و حتی سیستم صوتی را ایفا کند. پس چرا اسکوار نتواند از فناوری موجود در این دستگاه برای پردازش کارتهای اعتباری بهره ببرد؟
دقیقا همین کار را اسکوار انجام داد. Reader اسکوار مستقیماً به جک هدفون آیفون یا هر گوشی هوشمندی وصل میشود. از آنجا که جک هدفون یک استاندارد جهانی و باز است، اسکوار نیازی به همکاری یا پرداخت هزینه به اپل یا سامسونگ برای استفاده از فناوری آنها نداشت. به این ترتیب، آنچه که بهراحتی میتوانست یک جزء پرهزینه برای ساخت باشد، با هزینهای نزدیک به صفر برای اسکوار تحقق یافت.
از خود بپرسید: چه کسانی خارج از سازمان شما دارای منابعی هستند که شما فاقد آنها هستید؟ کدام سازمان یا سازمانهایی از نظر تخصص فنی یا تواناییهای مورد نیاز شما برتری دارند؟ چگونه میتوانید بهطور خلاقانه از تخصص، قابلیتها و اقتصاد مقیاس آنها بهره ببرید تا هزینههای خود را بهطور قابلتوجهی کاهش داده و شکافهای توانایی موجود را با هزینهای بسیار کمتر جبران کنید؟ اگر به اعداد و اختلاف بین OpenAi و DeepSeek (دیپ سیک) نگاه کنید دقیق تر متوجه موضوع خواهید شد!
ابتکاری بودن میتواند از نگاه فراتر از کسبوکار خود به دیگر صنایع، حوزهها یا موقعیتهای مشابه ناشی شود تا شیوههای خلاقانهای که میتوانند به تحقق فرصت شما کمک کنند شناسایی شود.
پری چن، یانسی استریکلر و چارلز آدلر، بنیانگذاران Kickstarter، به گذشته دور سفر کردند تا بفهمند چگونه هنرمندان توانستهاند آثار خود را تأمین مالی کنند. آنها دریافتند که موضوع تنها به حمایت خانواده مدیچی یا کلیسا محدود نبوده است. در موارد متعددی، یک جمعیت بزرگ توانستهاند یک اثر خلاقانه—مانند ترجمهای از «ایلیاد» از یونانی به انگلیسی توسط الکساندر پوپ—را تأمین مالی کنند. در این پروژه، 750 نفر برای تأمین مالی شرکت کردند و در ازای آن نامهای خود را در اولین نسخه ثبت کردند. این نکته مهم سرنخی بود برای اینکه چگونه Kickstarter میتوانست از مشوقهای مالی برای تأمین مالی دور بماند و به جای آن پاداشهای دیگری مانند شناساندن هنرمند در وبسایت وی ارائه دهد.
به همان ترتیب، برای تحقق پروژه Sesame Street، جان گنز کوونی از شیوههای صنعت تبلیغات بهره برد—از آهنگها گرفته تا رنگها، سرعت و تکرار حروف—تا توجه کودکان را جلب کرده و ایدهها را در ذهن آنها تثبیت کند. همچنین، صنعت بازیهای ویدیویی با نگاه به ورزشهای جهانی به دنبال یافتن بینشهایی بود تا لیگهای ورزش الکترونیکی را تحقق بخشد و رقابتهای جهانی ورزش الکترونیک را برگزار کند؛ از جمله راههایی برای ایجاد هیجان، اطلاعرسانی و کسب درآمد از طریق مجوزهای پخش برنامه ها بود.
از خود بپرسید: چه صنایع، حوزهها یا شرایط مشابه و حتی نقاط زمانی دیگر ممکن است بینشهایی برای حل چالش شما ارائه دهند؟ آزادانه و با دید گسترده به این سؤال پاسخ دهید تا ایدههای نوآورانه یا راههایی برای رفع موانع و پر کردن شکافهای موجود در مسألهای که قصد دارید به سرعت و با هزینه کمتر حل کنید، بیابید.کاری که قطعا مدیران DeepSeek (دیپ سیک) نیز انجام داده اند!
«سرمایه اجتماعی»—عوامل مانند هنجارها، تفاهمها، پیوندها و تعهدات متقابل میان افرادی که در یک جامعه یا اجتماع زندگی میکنند—میتواند یکی دیگر از منابع ابتکاری باشد.
در اواخر دهه 1970، محمد یونس به دنبال یافتن راهی برای ارائه خدمات اعتباری و بانکی به فقرا در روستاهای بنگلادش بود. برای دور زدن مشکل نبود وثیقه در میان مشتریانش، او به پیوندهای اجتماعی قوی آنها تکیه کرد تا اطمینان حاصل شود که وامها پرداخت میشوند و منابع قرض گرفته شده به صورت مولد مورد استفاده قرار میگیرند تا چرخه فقر شکسته شود.
یونس بانک Grameen را تأسیس کرد؛ اولین موسسه مالی خرد، به شرط آن که حداقل پنج روستایی برای تشکیل یک واحد حمایتی متقابل گرد هم آیند تا بانک بتواند یک وام کوچک به یکی از اعضا اعطا کند. تنها پس از آنکه آن فرد برای چند ماه منظم وام خود را بازپرداخت کرد، میتوانست عضو دیگری از گروه درخواست وام نماید. این رویکرد فشار همگانی ایجاد کرد تا هیچ یک از اعضا نکول نکنند و به طور طبیعی گروهها را تشویق کرد تا تنها اعضایی را انتخاب کنند که احساس پیوند و تعهد اخلاقی قوی نسبت به یکدیگر داشته باشند. این وابستگی متقابل همچنین باعث شد تا اعضا به یکدیگر کمک کنند و در نتیجه هر وامگیرنده از نظر اعتباری قابل اعتمادتر شود.
با کشف و بهرهبرداری از سرمایه اجتماعی موجود که تا قبل از آن بهطور کامل مورد استفاده قرار نگرفته، بانک Grameen نه تنها برای اولین بار سرمایه مالی را در دسترس فقیرترین اقشار قرار داد، بلکه نرخ بازپرداخت وام را که به طور مداوم بالای 90 درصد بوده است، به دست آورد. افزون بر این، هزینههای مرتبط با تأیید وام، اجرای قراردادها، جمعآوری و مستندسازی بهطور قابلملاحظهای کاهش یافت.
از خود بپرسید: علاوه بر روشهای اقتصادی مبتنی بر بازار، آیا سرمایه اجتماعی وجود دارد که میتوانید از آن بهره ببرید؟ چه هنجارهای اجتماعی، پیوندهای استوار اعتماد، تعهدات متقابل یا منافع همسو وجود دارند که میتوانید برای تحقق فرصت کسبوکار خود از آنها استفاده کنید؟
منابع چالشی جدی برای بسیاری از سازمانها به شمار میآیند—چه در شرکتهای کوچک و مستقل و چه در شرکتهای بزرگ که برای منابع با یکدیگر رقابت میکنند. به ویژه در محیطی که منابع محدودتر شدهاند، تسلط بر راههای دستیابی به ابتکاری بودن اهمیت فزایندهای پیدا میکند. موفقیت DeepSeek (دیپ سیک) فراتر از صرف تمرکز بر منابع فیزیکی یا فناوری است؛ بلکه یادآور این نکته است که ابتکاری بودن، به عنوان یکی از اجزای کلیدی استراتژی، میتواند فرصتها را باز کرده و هزینهها را کاهش دهد.
در نهایت، DeepSeek (دیپ سیک) و نمونههایی چون Not Impossible Labs به ما میآموزند که موفقیت در دنیای امروز تنها به منابع مالی و فیزیکی محدود نمیشود. با بهرهگیری از ابتکاری بودن و استفاده هوشمندانه از دانش و منابع موجود، میتوان محدودیتها را به فرصتهای طلایی تبدیل کرد. این درسهای نوآورانه میتواند برای شرکتهای کوچک و بزرگ، الگویی برای دستیابی به موفقیت در بازارهای رقابتی به شمار آید.
What DeepSeek Can Teach Us About Resourcefulness
کارآفرینی پر ریسک به سبک DeepSeek (دیپ سیک)
پلتفرم فروش دوره آموزشی دوره ساز
۷ راز موفقیت دورههای آموزشی که مدرسین حرفهای به شما نمیگویند